b
اویس قرنی مردی به ظاهر ساده و ناشناخته و بی پول بود اما در مسیر اسلام مردی بسیار فوق العاده شد. با آنکه با شتر چرانی قوتی بر ای معاش خود به دست می آورد و از نظر زندگی ظاهری و مادی در حد صفر بود امادر مکتب تربیتی اسلام روح بزرگ ومعنویت بسیار ار جمندی پیدا کرد. او در یمن می زیست و چون مسلمان بود بسیار به مادر پیرش احترام می گذاشت. از مادر اجازه خواست تا به مدینه برای زیارت رسول خدا (ص) برود . مادر به او اجازه داد به شرط آنکه اویس زیادتر از نصف روز در مدینه نماند . اویس به مدینه آمد اما رسول خدا (ص) در مدینه نبود. اویس مدتی منتظر شد اما رسول خدا (ص) نیامد بر ای آنکه در پیشگاه مادر نافرمان نباشد به یمن مراجعت کرد وقتی که رسول خدا (ص) به خانه آمد با چشم نافذ خود در خانه نوری دید فرمود: این نور چیست؟
گفتند: شتر چرانی که نامش اویس بود اینجا آمد و رفت.
فرمود: او در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت.
رسول خدا (ص) گاهی از یمن بوی خوشی را استشمام می کرد و می فرمود:
بوی خوش قدسی را از ناحیه یمن استشمام می کنم .
سلمان عرض کرد این شخص کیست که دارای این بوی قدسی و روحانی است . فرمود: ای سلمان در یمن مردی است به نام اویس وقتی که روز قیامت می شود به شفاعت او افراد زیادی مانند طایفه ربیعه و مضر به بهشت وارد می شوند.
بازدید دیروز: 35 کل بازدید :144107
ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هر چه خواهی کن
ضد وهابیت
توکای شهر خاموش
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
انگاره های یک دیوانه
انتظار فرج
انگاره های یک دیوانه