سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که راز خود را نهان داشت ، اختیار را به دست خویش گذاشت . [نهج البلاغه]
مادر بهشتی - آینه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •   b

      اویس قرنی مردی به ظاهر ساده و ناشناخته و بی پول بود اما در مسیر اسلام مردی بسیار فوق العاده شد. با آنکه با شتر چرانی قوتی بر ای معاش خود به دست می آورد و از نظر زندگی ظاهری و مادی در حد صفر بود امادر مکتب تربیتی اسلام روح بزرگ ومعنویت بسیار ار جمندی پیدا کرد. او در یمن می زیست و چون مسلمان بود بسیار به مادر پیرش احترام می گذاشت. از مادر اجازه خواست تا به مدینه برای زیارت رسول خدا (ص) برود . مادر به او اجازه داد به شرط آنکه اویس زیادتر از نصف روز در مدینه نماند . اویس به مدینه آمد اما رسول خدا (ص) در مدینه نبود. اویس مدتی منتظر  شد اما رسول خدا (ص) نیامد بر ای آنکه در پیشگاه مادر نافرمان نباشد به یمن مراجعت کرد وقتی که رسول خدا (ص) به خانه آمد با چشم نافذ خود در خانه نوری دید فرمود: این نور چیست؟

    گفتند: شتر چرانی که نامش اویس بود اینجا آمد و رفت.

    فرمود: او در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت.

    رسول خدا (ص) گاهی از یمن بوی خوشی را استشمام می کرد و می فرمود:

    بوی خوش قدسی را از ناحیه یمن استشمام می کنم .

    سلمان عرض کرد این شخص کیست که دارای این بوی قدسی و روحانی است . فرمود: ای سلمان در یمن مردی است به نام اویس وقتی که روز قیامت می شود به شفاعت او افراد زیادی مانند طایفه ربیعه و مضر به بهشت وارد می شوند.

     

     



    پروانه ::: شنبه 86/8/12::: ساعت 12:0 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 78

    بازدید دیروز: 35 کل بازدید :144107

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    مادر بهشتی - آینه
    پروانه
    ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هر چه خواهی کن

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مادر بهشتی - آینه

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<